حقوق عینی و دینی به عنوان دو نوع از حقوق مالی، معرفی میشوند. حق عینی، حقی است که فرد میتواند بطور مستقیم و بدون واسطه آن را به دست آورده و از آن بهرهمند شود. اما حق دینی، حقی است که فرد بر ذمه دیگری پیدا میکند و با استفاده از آن میتواند به دیگران فرمان یا مالکیت خود را منتقل کند، یا از طریق آن به دیگران فرمانی صادر کند.
تفاوتهای مهمی در این دو نوع حقوق وجود دارد. برای مثال، در حق عینی، فرد میتواند آن را اسقاط یا منتقل کند، درحالیکه در حق دینی، فرد باید از طریق دیگری این کار را انجام دهد. همچنین، تفاوتهایی در موضوع و عناصر این دو نوع حق وجود دارد که باعث میشود آثار متفاوتی برای هر کدام به وجود آید.
یکی از ویژگیهای مشترک حقوق عینی و دینی و حقوق حکمی، این است که فرد میتواند حقوق خود را از خود زائل کند و در واقع آن را از خود بگیرد. این ویژگی در هر دو نوع حقوق مالی وجود دارد و مصداق دیگری از تفاوتهای حق و حکم است.
انواع حق مالی
☑️ حقوق مالی، به حقوقی گفته میشود که ارزش اقتصادی یا ارزش معاوضهای دارند. در واقع، برای اینکه یک حق به عنوان حق مالی شناخته شود، لازم نیست که موضوع آن، مالی باشد؛ بلکه میتواند به هر نوع اموال، منافع یا حقوقی اشاره کند.
☑️ به عنوان مثال، حق مالی میتواند شامل حقوق مالکیت و مالکیت اعیان باشد. همچنین، حق انتفاع نیز میتواند قابلیت معاوضه را نداشته باشد، اما بازهم ارزش اقتصادی دارد و به عنوان یک حق مالی شناخته میشود، زیرا میتواند به عنوان جبران کنندهای برای کمبود اقتصادی مالک مورد استفاده قرار گیرد.
☑️ همچنین، حقوقدانان حق مالی را به دو دسته حقوق مالی عینی و دینی تقسیم میکنند که هر یک به طور جداگانه بررسی میشوند. حق مالی عینی، به حقوقی اشاره دارد که موضوع آن، به صورت ملموس و قابل لمس است؛ مانند اموال، اعیان و غیره. اما حق مالی دینی، به حقوقی اشاره دارد که بر اساس دین و اعتقادات مذهبی شناخته میشوند؛ مانند حقوق و مسئولیتهای دینی و وصایا.
۱) حق عینی چیست؟
حق عینی، یکی از انواع حقوق مالی است که به فرد حق استفاده از هر نوع مالی که وجود خارجی داشته باشد، بدون واسطه و به طور مستقیم میدهد. حقوقی مانند حق مالکیت بر اموال، حقوق مساجره بر اموال اجارهای، حقوق رهن بر اموال و حقوق انتفاع و ارتفاع، مثالهایی از حقوق عینی هستند. حقوق عینی به دو دسته حقوق عینی اصلی و تبعی تقسیم میشوند.
✅ حقوق عینی اصلی: به فرد حق استفاده کامل یا ناقص از مالی را میدهد، بدون اینکه نیاز به اعمال حقوقی دیگری داشته باشد. به عنوان مثال، حق مالکیت یک فرد بر یک ملک، حق انتفاع و حقوق ارتفاع نمونههایی از حقوق عینی اصلی هستند.
✅ حقوق عینی تبعی: در این حقوق یک شخص به عنوان وثیقه دهنده برای پرداخت یک تعهد، یک مال را به وثیقه گیرنده واگذار میکند. وثیقه گیرنده، در صورتی که وثیقه دهنده تعهد خود را انجام ندهد، حق استفاده از این مال را دارد تا بتواند طلب خود را وصول کند. به عنوان مثال، حق رهن یک ملک به عنوان وثیقه برای انجام یک تعهد، یک نمونه از حقوق عینی تبعی است.
به طور کلی، حقوق عینی به فرد حق استفاده از هر نوع مالی که وجود دارد، بدون واسطه و به طور مستقیم میدهد، در حالی که حقوق عینی تبعی، فرد را به عنوان وثیقه دهنده برای پرداخت یک تعهد، محدود میکند.
2) حق دینی چیست؟
☑️ حق دینی یا شخصی، یکی از انواع حقوق مالی است که شخص به عهده دیگری قرار میگیرد و میتواند برای انتقال مال، انجام یا ترک کردن یک فعل، از آن استفاده کند. در اصطلاح حقوق مدنی، حق شخصی به تبعیت از فقه امامیه دین نامیده میشود.
☑️ حق دینی نیز از حقوق مالی است، با این تعریف که شخص به عهده دیگری قرار میگیرد، مانند حق بستانکار بر بدهکار که ممکن است به صورت تعهد به انجام یک کار یا تعهد به عدم انجام یک کار صورت گیرد. انتقال مال و پرداخت دین، دو مثال مهم از انجام کار در این حوزه هستند.
☑️ دین، به طور عمومی، جنبه منفی رابطه تعهد را دارد، به این معنی که تعهد بسته به متعهد است. در عوض، طلب، جنبه مثبت رابطه تعهد را دارد و بسته به وابسته به متعهد است. صاحب حق دینی را “دائن” یا “طلبکار” یا “بستانکار” یا “متعهدله” میگویند، و کسی را که ملزم به پرداخت دین است، “مدیون” یا “بدهکار” یا “متعهد” مینامند. بنابراین، در حق دینی همیشه سه رکن وجود دارد: دائن، مدیون و دین.
تفاوت حق عینی و دینی
تفاوت حق عینی و حق دینی به شرح زیر است:
1️⃣ در حق عینی، فقط دو عنصر وجود دارد، شیء مادی و فرد صاحب حق، در حالی که در حق دینی، سه عنصر وجود دارد، طلبکار، مدیون و خود دین.
2️⃣ موضوع حق عینی یک شیء مادی، خارجی و معین است، مانند یک خودرو یا یک خانه، در حالی که موضوع حق دینی ممکن است بسته به مورد، انتقال مال، انجام فعل یا ترک فعل باشد.
3️⃣ اسباب ایجاد حق عینی در قوانین محدود و محصور هستند، برای مثال برای داشتن حق عینی بر روی یک شیء معین، راههایی مانند عقد، ارث و … وجود دارد. اما ایجاد حق دینی و اسباب آن نامحدود است و قابل شمارش نیست.
4️⃣ حق عینی متضمن حق تعقیب است، یعنی در صورتی که فردی بر خلاف حق مالکیت شما از شیء مادی شما استفاده کند، شما میتوانید از طریق دادگاه از حق خود استفاده کنید. اما حق دینی به تنهایی متضمن حق تعقیب نیست و برای مطالبه آن، نیاز به اقدامات قانونی دیگری دارید.
5️⃣ حق عینی در برابر همه قابل استناد است، در حالی که حق دینی فقط در برابر مدیون قابل استناد است. به عبارت دیگر، در صورتی که فردی بر خلاف حق مالکیت شما از شیء مادی شما استفاده کند، شما میتوانید از طریق دادگاه از حق خود استفاده کنید، اما برای مطالبه حق دینی، باید از مدیون خود مطالبه کنید.
6️⃣ حق عینی متضمن حق تعقیب است، اما در حق دینی اینگونه نیست. به عبارت دیگر، با داشتن حق عینی، میتوانید از طریق دادگاه از حق خود استفاده کنید، اما در حق دینی، برای مطالبه آن باید از اقدامات قانونی دیگری مانند اجرای حکم قضایی استفاده کنید.
[مقاله مرتبط: محکوم له کیست؟ ]
سوالات متداول
آیا حق دینی میتواند برای شیء مادی مطالبه شود؟
حق دینی در اصل به تعهدات یا بدهیهایی اشاره دارد که فردی، به دلیل انجام یک عمل معین یا برای انتقال مالی، نسبت به شخص دیگری دارد. بنابراین، حق دینی به معنای طلبکاری و مدیونی است و موضوع آن معمولاً پول یا خدمات است و نه چیزی که به طور مستقیم مرتبط با یک شیء مادی باشد.
به عنوان مثال، طلب پرداخت قرض یا اجاره یا پرداخت قیمت کالاها و خدمات، حق دینی است که میتوان آن را مطالبه کرد. اما در کل، حق دینی برای شیء مادی به معنای مستقیم وجود ندارد و بیشتر به تعهداتی مرتبط با پول و خدمات مربوط میشود.
آیا حق دینی میتواند برای مالکیت فکری مطالبه شود؟
بله، حق دینی میتواند برای مالکیت فکری مطالبه شود. مالکیت فکری شامل ایجاداتی است که از ذهن فرد خلق شدهاند، مانند اختراعات، نمونههای صنعتی، نام تجاری، طرحهای صنعتی و حقوق نشر و مولف است. این ایجادات دارای حقوق مالکیت فکری هستند که به فرد یا شرکتی که آنها را ایجاد کردهاند، تعلق دارد و از دیگران میتوان انتظار داد که این حقوق را رعایت کنند.
بنابراین، اگر شخصی حقوق مالکیت فکری یک فرد یا شرکت را نقض کرده باشد، میتوان از طریق راههای قانونی مطالبه حق دینی کرد. به عنوان مثال، در صورتی که یک فرد یا شرکت از اختراع یا نام تجاری دیگری به دور از مجوز استفاده کند، صاحبان این حقوق مالکیت فکری میتوانند از طریق دادگاه حق دینی خود را مطالبه کنند و از فرد یا شرکت متخلف خسارت جبرانی دریافت کنند.
وجه اشتراک حق دینی و عینی چیست؟
وجه اشتراک حق دینی و عینی این است که هر دو نوع حق مال هستند. و در قانون به آنها احترام گذاشته میشود. هر دو نوع حق به صاحبانشان اجازه میدهند که از یک شیء مشخص استفاده کنند و از آن به عنوان مالک آن بهرهمند شوند.
با این حال، تفاوتهایی بین حقوق عینی و دینی وجود دارد. برای مثال، موضوع حق عینی یک شیء مادی، خارجی و معین است، مانند یک خودرو یا یک خانه، در حالی که موضوع حق دینی ممکن است بسته به مورد، انتقال مالی، انجام فعل یا ترک فعل باشد.
همچنین، حق عینی متضمن حق تعقیب است، به عبارت دیگر، در صورتی که فردی بر خلاف حق مالکیت شما از شیء مادی شما استفاده کند، شما میتوانید از طریق دادگاه از حق خود استفاده کنید. اما حق دینی به تنهایی متضمن حق تعقیب نیست و برای مطالبه آن، نیاز به اقدامات قانونی دیگری دارید.
به عنوان مثال، اگر شخصی به شما بدهکار شده باشد، برای مطالبه حق دینی خود باید به دادگاه مراجعه کرده و از طریق رویه قضایی، این حق را مطالبه کنید. اما در مورد حق عینی، شما میتوانید به طور مستقیم از طرفی که از شیء مادی شما استفاده کرده است، مطالبه کنید.
در پرونده در سال ۹۲ چکی به نام شخصی ظهرنویسی شده است. شخص نسبت به وصول وجه چک در مرجع قضایی اقدام کرده و حکم قطعی مبنی بر محکومیت صادر کننده دریافت کرده است. (در همان سال ۹۲) و پرونده به اجرای احکام رفته است. بر اثر بیسوادی و بنا بر عواملی از این شخص سو استفاده میشود و این شخص در سال ۹۵ سند رسمی اقرار نامه امضا میکند که این چک متعلق به شخص دیگر است. حال طرف مقابل مدعی است حقوق چک به موجب سند رسمی (بدون ظهرنویسی)! به وی انتقال یافته است. سوالی که از محضر بزرگواران دارم آنست که آیا انتقال دعوی نسبت به حق دینی (در اینجا چک) در رویه قضایی و از منظر حقوقی قابل پذیرش است؟
باسلام
انتقال صورت نمیگیرد و شخص مدعی جداگانه باید طرح دعوی نماید.
همسرم میخان مقداری از مهریه رو ببخشن ولی شنیدم ابراء بهتره چون دیگه قابل رجوع نیست ولی مشکلم اینه که بعضیها میگن حق دینی رو میشه ابراء کرد نه حق عینی. تعدادی سکه بعنوان مهریه حق عینیه یا حق دینی؟ در سند ازدواج بنده نوشته شده: تعداد ۵۰۰ سکه تمام بهار که دین است بر ذمه زوج عندالمطالبه به زوجه بپردازد. با این شرایط ابراء مهریه درسته یا اعراض؟
درود بر شما
مهریه به این صورت حق دینی بوده و قابل ابرا میباشد.